به حرف و ادعا هم نیست و با حلوا حلوا کردن هم دهان شیرین نمی شه!
باید در میدان عمل ثابت کرد که چند مَرده حلاجیم!
نه مثل خیلیامون که فقط حرف می زنیم و شعار می دیم ولی عملمون ذره ای
با حرفامون تناسب نداره!
«جابر گويد: حضرت امام محمد باقر عليه السلام به من فرمود: اى جابر آيا براى تشيع همين بس است كه كسى ادعا كند محبت ما اهل بيت را؟
سوگند به خدا كه شيعيان ما نيستند مگر افرادى كه تقواى خدا پيشه گيرند و او را اطاعت كنند.
شيعيان ما شناخته نمی شوند مگر به تواضع و خشوع دل، و نگاهداری امانت و به زياد
ياد خدا كردن، و به زياد روزه گرفتن، و نماز خواندن و احسان به پدر و مادر نمودن، و
مراعات فقراى از همسايگان را نمودن و از حال آنها با خبر بودن و از حال مسكينان و
قرض داران و يتيمان با اطلاع بودن، و به آنهارسيدگی كردن و در گفتار از راستى
تجاوز نكردن و تلاوت قرآن كردن و زبان را از گفتگو با مردم مگر چيزهائى که راجع به خير
آنها است بازداشتن، و افرادامين و مورداعتماد اقوام خود بودن در همه چيزها.
جابر گويد: عرض كردم اى فرزند رسول خدا ما در امروز كسى را به اين صفت كه بيان مى فرمائى نمى شناسيم.
حضرت فرمود: اى جابر آراء و مذاهب فكر تو را خراب نكند و تو را در شک در نياورد.
آيا براى انسان همين قدر كافى است كه بگويد: من على را دوست دارم و ولايت امر او را قبول دارم و در عين حال عمل به دستورات او نكند؟ و اگر كسى بگويد: من رسولخدا را دوست دارم - با آنكه معلوم است كه رسول خدا از على بهتر است - در صورتى كه عمل به سنت رسول خدا نكند اين محبت و دوستى براى او فائدهاى ندارد.
بنابراين تقواى خدا را پيشه سازيد، و به آنچه خدا فرموده عمل بنمائيد.
بين خدا و كسى قرابت و خويشاوندى نيست، محبوبترين بندگان در نزد خدا پرهيزكارترين آنهاست، و عاملترين آنها به دستورات خدا.
اى جابر سوگند به خدا بندهاى نمىتواند به خدا نزديك گردد مگر به فرمانبردارى از اوامر او، و با ما چنين قدرت و اختيارى نيست كه كسى را از آتش برى سازيم و هيچ بندهاى بر خدا نمى تواند حجتى اقامه كند.كسى كه مطيع خدا باشد او دوست ماست، و كسى كه گناه كند او دشمن ماست، و كسى را قدرتی نيست كه به ولايت ما برسد مگر به عمل صالح و اجتناب از افعال ناپسند».
صبح یک روز عادی در یک مترو ، نوازندۀ ویولونی بساطش را پهن کرد و شروع به نواختن موسیقی نمود ، اودر عرض 45 دقیقه بهترین موسیقی ها را نواخت ،مردم با شتاب از کنارش رد می شدند گاهگاهی اندک نفری از آنها چند دلاری به جلو پایش می ریخت ، او تا ظهر آنجا نواخت و تنها دو سه دلاری جلو پایش ریخته شد و چند کودک به مدت چند لحظه کوتاه به تماشایش پرداختند. اما کسی نفهمید ،او جاشوابل بزرگترین موسیقیدان ویولن که تنها برای یک ساعت حضور در سالنی که او برنامه داشت ، می بایست در صورتیکه شانس یارتان باشه با صدهاهزار دلار پول به ملاقاتش بروید. این داستان همه زندگی ماست، آدمهایی که در عصر سرعت زندگی می کنیم و به ما قبل از راه رفتن، دویدن می آموزند . درعصرماشین، ما عادت کرده ایم تصاویر زندگیمان را از پشت قطار سریع السیر تماشا کنیم ، تصاویری که به سرعت ازجلو چشمانمان میگذرند وگاه چنان سریع که انگار هرگزدیده نمیشوند.برای همین است که همیشه میدویم و نمی رسیم، به دنبال خوشبختی ، آسایش ، آرامش ، زیبایی ، عشق وشانس بزرگ....مسیر زندگی را تند تند طی می کنیم ، غافل از اینکه همین اتفاقات ساده ای را که براحتی از کنارشان عبور می کنیم؛ شاید آن مفهومی باشد که همه عمر به دنبالش هستیم . رمضان از آن وقتهای طلایی زندگی ماست، به سادگی از کنار روزها و دقیقه ها و ثانیه هایش نگذریم،راحت سحرهایش را نگذرانیم ،در این ماه خدا به همه چیز رنگ و بوی تازه میدهد خواب و بیداری،خوردن و نوشیدن و خواندن قران و دعا.... به کجا چنین شتابان؟؟کمی آرامتر!! شاید این موسیقی الهی که می شنوی ، به افتخار تو دارد اجرا می شود ، آرام باش و بشنو
درود خدا بر او ، فرمود : مردم براى اصلاح دنيا چيزى از دين را ترك نمى گويند ، جز آن كه خدا آنان را به چيزى زيانبارتر از آن دچار خواهد ساخت .
یه صبح دیگه اسفند ماه رو با گفتن بسم الله الرحمن الرحیم شروع کردم برای رسیدن به ایستگاه اتوبوس مسیرهای هر روزه ام رو پیاده طی کردم. همیشه از روی پل هوایی روی بزرگراه، مردها و زنهای که روی یک نقطه مشخص تجمع میکنن رو میبینم تا تخمین بزنم چند تا اتوبوس باید بیاد و بره تا من هم بتونم سوار شم.
امام خمینی(ره) با پیش بینی شکسته شدن استخوانهای کمونیست درتاریخ1367/10/13درنامه ای به گورباچف فرمودند:مشکل شما عدم اعتقاد به خداست.
نتیجه: به واقعیت پیوستن پیش بینی حضرت امام خمینی(ره) وفروپاشی کمونیسم در بلوک شرق
.
.
.
.
.
.
مقام معظم رهبری(مدظله العالی)درپی اهانتهای بی سابقه جهان کفر واستعمار به اسلام وچهره ی نورانی پیامبرگرامی اسلام(ص) دراوایل بهمن1393خطاب به جوانان اروپا وآمریکای شمالی فرمودند: تحقیق کنید وببینیدچه معانی وارزشهایی دراسلام مزاحم برنامه های قدرتهای بزرگ است...
.
.
.
.عصر ظهور فرارسیده....دیوار استعماری بلوک غرب ترک برداشته است...انشاا..
سلام
نام من چادر است ..نام مادرم حجاب و پدرم عفاف است ...
روزگارم بد است و از همه شما دلگیرم ...
شما از من که میراث خانمی پهلو شکسته هستم خوب محفاظت نکردید ، هیچ وقت یادم نمیرود ... از کوچه تا بین در و دیوار همیشه همراهش بودم وقتی زمین خورد ، خاکی شدم ... وقتی سیلی خورد ، در صورتش بودم ، وقتی بین در و دیوارمحسنش سقط شد ، خونی شدم ... خوب میدانم چه دردی کشید تا من را برای شما به ارث گذارد...
و شما با من چه کردید ؟؟؟
نمیدانم غیرت از چه جنس وحسی است وعیار آن چقدر است اما غیرت تنها عنصر ذی قیمت حیات آدمی است که فراتراز یک حس یا یک جنس است. کاش عیارمردان را با غیرت و زنان را با حیای آنان سنجش و میزان میکردند. سرمایهای که به فرهنگ ما غنا میبخشد اگرچه امروز مورد هدف وتاراج دشمن قرار گرفته تا از نسل ما چیزی باقی نگذارد.
در کنار همه جملات زیبایت غیرت خودنمایی میکرد، تا آنجا که نگران این بودی که نگاه نامحرمان به عکس روی جلد نیفتد. چه افتخاری بزرگتر از این که حتی عکس خواهرت از نگاه نامحرم درامان باشد.
چندی است توسعه رسانهای ترکیه به سمت تولید سریالهایی با محتوای نشان دادن اقتدار امپراطوری عثمانی سابق و بیان سیاستهای منطقهای دولت این کشور حرکت کرده است. تولید سریالی با نام Muhtasam Yuzyil یا همان حریم سلطان با نام آشنای خرمسلطان که ظاهرا در بیش از ۱۰۰ کشور جهان مخاطبانی برای خود رقم زده است، نشان داد که ایده توجه به شرق داوود اوغلو، نخستوزیر فعلی و وزیر خارجه سابق ترکیه در حال تحقق است و امروز ترکیه با طرح این ایده و اجرایی کردن آن، قصد دارد اقتدار سابق خود را باز یابد. تحرکات اخیر ترکیه در منطقه و واکنشها و راهبردهای این کشور نسبت به مسائل منطقهای مؤید این ادعاست. در واقع این مواضع بهظاهر در جهت برقراری دموکراسی و در باطن در جهت مقابله با سیاستهای منطقهای برخی کشورها نظیر ایران اتخاذ شده است.
نوزدهمین روز از ماه فروردین که به شرف الشمس معروف شده، برای منجمان مسلمان اهمیت ویژهای دارد. منجمان میگویند این روز خاص، بنا به محاسبات نجومی روز خوش یمن و پربرکتی است و البته در ساعتهای خاصی در این روز، بهترین موقعیت خورشید در کهکشان در سال است.
در کتاب ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم در باب «در احکام نجوم» فصل «بهرهای (بهرهها) ستارگان اندر بروج» زیر عنوان «شرف و هبوط ستارگان کدامند» مطالبی را در خصوص شرف سیارات نوشته است.
15توصیه حاج آقا دولابی برای سبک زندگی
استاد اخلاق میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مومنانه ۱۵ دستورالعمل را ذکر میکند که به ترتیب در ذیل آورده شده است.
توصیه اسلام به انسانها آن است که از گوشه نشینی پرهیز کنند و به دنبال کسب علم و مال حلال باشند، نه اینکه فقط به گوشه ای بنشینند و در حال راز و و نیاز با خداوند باشند و خانواده و زندگیشان را فراموش کنند. در روایات و سیره ائمه اطهار علیهم السلام، تأکید بر تقسیم کردن زمان و رسیدگی به تمام امور شده است. امام على عليه السلام می فرمایند: مؤمن اوقات خود را سه بخش مى كند: زمانى كه در آن با پروردگار خود به راز و نياز مى پردازد و زمانى كه به تحصيل معاش میپردازد و زمانى كه به لذّتهاى حلال و نيكو مى گذراند. (نهج البلاغه/حکمت 390)
البته نکته قابل توجه آن است که طبق روایات انسان باید در تمام ساعات روز، خودش را در محضر خداوند متعال ببیند و تمام تلاشش برای کسب رضایت او باشد، تا با این نیت تمام اعمال روزانه اش حتی خوابیدنش هم، عبادت باشد.
پس گرچه در كتابهاى دعا، همچون مفاتيح الجنان، براى تمام ساعات روز و تمام روزهاى سال دعا نقل شده است، امّا اين مِثل آن است كه وقتى شما به ترمينال اتوبوس يا فرودگاه يا ايستگاه قطار مراجعه می كنيد، می بينيد كه در تابلو نوشته شده است، براى تمام ساعات شبانه روز، وسيله آماده سفر دارند، ساعت 8 صبح، 9 صبح، 10 صبح تا آخر شب. معناى اين تابلو اين نيست كه همه مردم در همه ساعات مسافرت كنند، بلكه به معناى آن است كه هر مسافرى در هر ساعتى تصميم سفر گرفت وسيله هست. در دعا هم شايد منظور اين باشد كه هركس در هر ساعت، قصد خواندن دعايى داشت، دعاى مخصوص آن ساعت هست، به علاوه، دعاهاى كوچك، به خصوص اگر انسان آنها را حفظ كند لطمهاى به كار نمیزند و میتواند در ضمن كار به دعا هم مشغول باشد.(برگرفته از پرسش هاى مهم، پاسخ هاى كوتاه(تمثيلات)، ص: 32)
مقام والاى مادر در قرآن
آية الله عبدالله جوادى آملى
نوع دستورهايى كه اسلام به زن ومرد مىدهد، در عين حال كه يك راه مشتركى براى هر دو قائل است ولى راه مخصوص را هم از نظر دور نمىدارد، وقتى احترام به پدر ومادر را بازگو مىكند، براى گرامى داشت مقام زن، نام مادر را جداگانه وبالاستقلال طرح مىكند. قرآن كريم مىفرمايد:
اما يبلغن عندك الكبر احدهما او كلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا كريما (1)
اگر يكى از آن دو يا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها حتى «اوف» مگو وبه آنها پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى.
ودر بخشى ديگر مىفرمايد: ما سفارش كرديم به انسان كه احسان را نسبتبه پدر و مادر فراموش نكند:
و وصينا الانسان بوالديه احسانا (2)
وانسان را نسبتبه پدر ومادرش به احسان سفارش كرديم.
و قضى ربك الا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احسانا (3)
پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد وبه پدر ومادر خود احسان كنيد. ودر جاى ديگر احسان به پدر ومادر را در كنار عبادت حق ياد مىكند:
ان اشكر لي و لوالديك (4)
شكر گزار من وپدر ومادرت باش.
اما با همه اين تجليلهاى مشترك، وقتى مىخواهد از زحمات پدر ومادر ياد كند، از زحمت مادر سخن مىگويد، نه از زحمت پدر، آنجا كه مىفرمايد:
و وصينا الانسان بوالديه احسانا حملته امه كرها و وضعته كرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا (5)
زحمات سى ماهه مادر را مىشمارد، كه: دوران باردارى، زايمان، ودوران شيرخوراگى براى مادر دشوار است. وهمه اينها را به عنوان شرح خدمات مادر ذكر مىكند. قرآن كريم به هنگام يادآورى زحمات حتى اشارهاى هم به اين موضوع ندارد كه: پدر زحمت كشيده است.
بنابراين، آيات قرآن كه در مورد حق شناسى از والدين آمده استبر دو قسم است: يك قسم حق شناسى مشترك پدر ومادر را بيان مىكند وقسم ديگر، آياتى است كه مخصوص حق شناسى مادر است، قرآن كريم اگر درباره پدر حكم خاصى بيان مىكند فقط براى بيان وظيفه است، نظير:
و على المولود له رزقهن و كسوتهن بالمعروف (6)
خوراك وپوشاك مادران به طور شايسته به عهده پدر فرزند است.
وليكن هنگامى كه سخن از تجليل وبيان زحمات است، اسم مادر را بالخصوص ذكر مىكند.
1. حجاب چشم
«قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم؛ ای رسول، به مردان مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند» . (سوره ی نور، آیه ی 30)
«قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ؛ ای رسول، به زنان بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند» . (سوره ی نور، آیه ی 31)
2. حجاب در گفتار
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است.
«فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض؛ زنها که نازک و نرم با مردان سخن نگویید، مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است، به طمع افتد» . (سوره ی احزاب، آیه ی 32)
3. حجاب رفتاری
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه ای راه نروند که با نشان دادن زینت های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند.
«و لا یضربن بارجلهنّ لیعلم ما یخفین من زینتهنّ؛ و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود» . (سوره ی نور، آیه ی 31)
از مجموع این مباحث، به روشنی استفاده می شود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم، در خلال رفتارهای مختلف آنها، مثل نحوه ی پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است.
بنابراین، حجاب و پوشش زن، به منزله ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرمی است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند.
در انتها، این نوشتار را با بیان سخنانی از استاد شهید «مرتضی مطهری» که در تبیین فلسفه ی حجاب در اسلام، تلاش علمی فراوانی داشت، به پایان می رسانیم: «عده ای می گویند: چون حجاب، به معنی پرده است، اسلام خواسته است زن باحجاب باشد، یعنی همواره پشت پرده بوده و در عزلت و گوشه نشینی باشد، اما باید بدانیم آنچه درباره ی پوشش زن است کلمه «ستر» به کار می رود. پوشش زن، در اسلام آن است که در معاشرت با مردان، بدن خود را پوشانده و از جلوه گری، پرهیز کند» .
حجابم را دوست دارم چون خدایـــــــــــــم را دوست دارم . . . همان خدایی که: دغدغه ای برای از دست دادنش ندارم همان خدایی که مرا در آغوش گرفته و از مسیر گل و لای عبور می دهد. خدایم را عاشقانه دوست دارم و می پرستم نه ترسی دارم برای نابودی اش و نه غمگینم در نبود حضورش او همیشه به من لبخند می زند و مرا عاشقانه دوست دارد. آی مردم بشنوید: که من تنها خدا برایم کافی است . . . حجاب جاب، بیانگر وقار و افتخار یک زن است. حجاب، بند محکمی بر پای پلید شهوت است. حجاب، منشور والای آگاهی است. حجاب، گامهای بلند انسان در کوچه های معانی است. حجاب، سند اطاعت از فرمانده ی هستی است. حجاب، تجلی اراده ی زن مصمم مسلمان است. حجاب، بوی خوش گل عفاف است. حجاب، تضمین تداوم زیبایی و شرافت است. حجاب، آزادی از پلیدی ها و شهوات است. حجاب، سنگی بر پوزه ی بلهوسان و دشمنان شرف و حیثیت زن است
چادر یعنی من زنم ! بخوای یا نخوای وادار به احترام می شی ....
چادر یعنی به راحتی نمیتونی منو به دست بیاری …!
چادر یعنی به طرز فکرم اهمیت بده نه به اندامم…!
چادر یعنی من فقط برای یک نفرم …!
چادر یعنی هیچ وقت اجازه نمیدم مرز بین ما شکسته بشه…!
چادر یعنی امام زمان هنوز کسایی هستن که منتظرت موندن…!
چادر یعنی من هنوز دنبال لذتم ( اما از نوع بهشتی )
چادر یعنی من میتونم خلاف جهت آب شنا کنم …!
چادر یعنی انتهای یک نگاه هرزه …!
چادر یعنی شاید هیچ وقت نفهمی من چی میگم …!
یکی از مشخصه های خانواده دینی تلاوت قرآن در خانواده است:روایاتی نیز از ائمه معصومین در این زمینه نقل شده است منجمله:
رسول خدا صلی الله و علیه و آله درباره تأثیر قرآن در خانه و برکات آن برای اهل خانه با تأسی از آیات قرآن چنین می فرمایند:
خانه هاى خود را با تلاوت قرآن، روشن سازید و آنها را گورستان نكنید، چنان كه یهود و نصارا كردند: نمازشان را در كلیساها و كنیسه هاى خود مى خواندند و خانه هایشان از عبادت، تهى بود؛ زیرا هرگاه در خانه، قرآن، بسیار خوانده شود، خیر و بركتش افزون مىشود و اهل آن خانه، در گشایش قرار مىگیرند و آن خانه، براى آسمانیان، همان گونه مى درخشد كه ستارگان آسمان، براى زمینیان درخشندگی دارند.
همچنین امیرالمومنین علیه السلام در این باره می فرمایند:
خانه اى كه در آن، قرآن خوانده شود و خداوند متعال در آن یاد شود، بركتش بسیار مى گردد و فرشتگان، به آن خانه، رفت و آمد مى كنند و شیاطین از آن دور میىشوند و براى آسمانیان، چنان میدرخشد كه ستارگان، براى زمینیان میدرخشند.
همین معنا در کلام امام صادق علیه السلام هم به چشم می خورد آنجا که فرمود:
خانه اى كه در آن، كتاب خداوند متعال خوانده شود، چنان نورى از آن بر آسمان مىتابد كه در میان خانه ها، شناخته مى شود.
از محبت تلخ ها شیرین شود*** وز محبت مس ها زرین شود.
از محبت خارها گل مى شود*** از محبت سركه ها مُل مى شود
این شعر شورانگیز را در خاطرتان دارید؛ آدمی، مفتون مهر و كشته محبت است. قرآن مي فرمايد در روابط خود به جاي ستیز، پرخاش و مقابله به مثل، گذشت و بخشش کنی ناباورانه ببينيد كه دشمن دیرینه شما دوستی دلسوز مي شود. «إِدْفَعْ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ فَإِذا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِيمٌ؛ برخوردهاى مثبت و منفى هرگز يكسان نيست. بدى را با شيوه ای که نيكوتر است دفع كن كه ناگاه خواهى ديد همان كه ميان تو و او دشمنى بود، چون دوستى صميمى گشته است.» اين يعني «واكنش مثبت در برابر كنش و عمل منفي»،كه سيره معصومان عليهم السلام است.
مثل همیشه روی میز آرایشش پر از لوازم آرایش بود و برای انتخاب رنگ ها دو دل بود .
نه این رنگ به موهام نمی یاد ، نه این رنگ به گونم نمی یاد ، آها این دیگه از همه قشنگ تره !
با وسواس تمام شروع به نقاشی صورتش کرد .
موهای مش شده اش را تا نیمه با شال رنگی اش پوشاند و در آینه به خود لبخندی زد و با ژستی از اتاق بیرون آمد .
ببین عزیزم ، خوشگل شدم ؟
آره مثل ماه شدی ! اما حیف پاهات نیست با این جوراب ها ، بابا جوراب و در بیار !
باشه عزیزم !
به خیابان که رسیدند ، گویا تمام شهر خیره به این زوج خوشبخت شده بودند ، از کنار هر مغازه ای که می گذشتند بدون شک همه خیره به آنها تا آن دورها تعقیبشان می کردند .
ببین عزیزم همه نگام می کنند ، مثل این که با این لباس و این آرایش خیلی جذاب شدم !
آره دیگه شکار خودمی دیگه ، من الکی که انتخابت نکردم ...
از پاساژ پوشاک بیرون آمدند .
عزیزم فکر کنم این پسره از صبح دنبالمون می یاد !
نه فکر نکنم ، خوب بزار بیاد ، اونم از شهر استفاده کنه !
کم کم جوان به آنها نزدیک می شد و هر جا می ایستادند ، توقف می کرد !
هوا کم کم تاریک شده بود که به کوچه ی خلوتشان رسیدند .
وا این هنوز دست از سرمون بر نداشته !
جوان جلو آمد و نگاهی به زن کرد و نگاهی به شوهرش ...
ببخشید یه سئوال داشتم !
بفرمائید ؛ از صبح برای یه سئوال خودت و خسته کردی و دنبالمون می یایی؟
ببخشید می خواستم بدونم شلوار خانمت و چند خریدی این قد قشنگه ....
مرد با عصبانیت به پسر جوان خیره شد !
اما جوان بدون اینکه منتظر جوابش باشد با پوزخندی از انجا دور شد ...
و تنها چیزی که در آن تاریکی دیده می شد ، ساپورت سفید همسرش بود ...
بانوی محجبه ...
.
احسنت خواهرم...
.
��زمانی که با وقار قدم بر میداری...باد که چادرت را پریشان میکند و تو دست هایت را نذر مرتب کردنش می کنی... .
.
و دلت شور این والا نعمت الهی حجابت را میزند....
.
��خدا آن بالا قدح قدح غرور می فروشد به فرشتگانش که این بود بنده ای که گفتم سجده اش کنید...
.
��اشرف مخلوقاتم را بنگرید که چه عاشقانه برایم بندگی میکند...
.
زیر لب زمزمه کن هذا من فضل ربی الحمدلله....
تا حالا دقت کردین وقتی با یه دختر بدحجاب یا مثلا کمی بی بند و بار میخواید بحث کنید ، تا اسم پاک بودن رو میارید سریع براتون ژس فهمیده هارو میگیرن که والا آدمظاهرش پاک باشه مهم نیست مهم دله که باید پاک باشه و … از این قبیل توجیح ها ! اما اصل موضوع به یه چیز دیگه اشاره میکنه که واقعا آیا این حرف نسبتی با دین اسلامداره یا که نه جز توجیح های من در آوردی هستش ..!
دوستانی که نهج البلاغه رو خوندن میدونند ، این کتاب واقعا بعد از قرآن پر معنی ترین کتاب در کل تاریخ عالمبشریت هستش ! حضرت علی (ع) تو خطبه 154 خودش واقعا یه حرف خیلی خوبی رو میزنه که دقیقا و کاملاجواب این دسته افراد رو میشه داد …!
حضرت علی (ع) :
بدان که هر ظاهری باطنی متناسب با ظاهر خود دارد !آنچه ظاهرش پاکیزه است باطنش نیز پاکیزه است ! و آنچه ظاهرش پلید است باطنش نیز پلید است …!
با توجه به حدیث بالا به این نتیجه میشه رسید که ظاهر پاک باطن پاک میاره و برعکس ، پس اینکه یه عده آدم که از لحاظ پوشش نامناسب خود سعی میکنند دین رو هم زیر سوال ببرند از بی بصیرتی خودشون آب میخوره ! چه بسا اونایی که ظاهرشون بده نمیشه گفت میتونه باطنشون خوب باشه ولا غیر …
پ.ن : یه عده میگن بعضی ها هم هستن مذهبی نما هستن پوشش خوب دارن ولی زیر اون پوشش خوب باطنی بد دارند ، ! حرفشون درسته واقعا ولی باید قبول کردهر پوششی پوشیدگی نیست میتونه پوسیدگی هم باشه…
یک جوان از عالمی پرسید: من جوان هستم و نمی توانم خود را از نگاه به نامحرم منع کنم، چاره ام چیست؟
عالم نیز کوزه ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را سالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد و از شخصی درخواست کرد او را همراهی کند و اگر شیر را ریخت جلوی همه ی مردم او را کتک بزند!
جوان کوزه را سالم به مقصد رساند و چیزی بیرون نریخت.
عالم از او پرسید: چند دختر سر راهت دیدی؟
جوان جواب داد: هیچ!؛ فقط به فکر آن بودم که شیر را نریزم که مبادا در جلوی مردم کتک بخورم و خار و خفیف شوم.
عالم گفت: این حکایت مؤمنی است که همیشه خدا را ناظر بر کارهایش می بیند و از روز قیامت و حساب و کتابش که مبادا در منظر مردم خار و خفیف شود بیم دارد...
اه درک نام سال، کشف مفروضاتی است که پیش از آن بنا شده است. نام سال دو فرض اصلی دارد: یکی آنکه همچون حلقات بههمپیوسته و زنجیرهای است. «من سال ۸۶ در صحن مطهر علیبنموسیالرضا (علیهالصلاه و السلام) در سخنرانیِ اول سال گفتم که اینها (دشمن) دارند مسئلهی اقتصاد را پیگیری میکنند؛ بعد هم آدم میتواند فرض کند که این شعارهای سال حلقههائی بود برای ایجاد یک منظومهی کامل در زمینهی مسائل اقتصاد.» ۱۳۹۱/۵/۳ [۱] در این نگاه عناوین سالها در کنار هم به هم معنا میدهند.
فرض دوم هم اینکه رهبر حکیم انقلاب تلاش دارند تا نام سال را براساس چالشها، کمبودها و فرصتهای پیشرو ارائه دهند؛ مثلاً اینکه چون در سال ۹۲ حماسهی اقتصادی محقق نشد، یکی از پایههای نام سال ۹۳ را اقتصاد گذاشتند؛ یا برای سال ۹۴ هم با اشاره به فرصتهایی که در ظرفیت ملت ایران است اشاره شد به اینکه «آرزوهای بزرگی برای ملت عزیزمان داریم که همهی این آرزوها هم دستیافتنی است. آرزوهای بزرگ ما برای ملت در این سال، پیشرفت اقتصادی است.» ۱۳۹۴/۱/۱ [۲]
برخی القا می کنند که الزامی بودن حجاب در جامعه ناشی از نوعی تحجر است برخی نیز به اسم روشنفکری و دفاع از حقوق زن و ... بر طبل آزادی در امر پوشش اسلامی می کوبند.
البته این تفکرات و القای شبهات مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست بلکه قبل از پیروزی انقلاب نیز با هدف نشان دادن چهره غیر واقعی و ایجاد فضای غبار آلود نسبت به حکومت اسلامی از طرف دشمنان اسلام به این شبهات دامن زده می شد.
خداوند به یكى از پیامبران وحى كرد:
كه فردا صبح اول چیزى كه جلویت آمد بخور! و دومى را بپوشان ! و سومى را بپذیر! و چهارمى را ناامید مكن ! و از پنجمى بگریز!
پیامبر خدا صبح از خانه بیرون آمد. در اولین وهله با كوه سیاه بزرگى روبرو شد، كمى ایستاده و با خود گفت :
خداوند دستور داده این كوه را بخورم . در حیرت ماند چگونه بخورد! آنگاه به فكرش رسید خداوند به چیز محال دستور نمى دهد، حتما این كوه خوردنى است . به سوى كوه حركت كرد هر چه پیش مى رفت كوه كوچكتر مى شد سرانجام كوه به صورت لقمه اى درآمد، وقتى كه خورد دید بهترین و لذیذترین چیز است .
از آن محل كه گذشت طشت طلایى نمایان شد. با خود گفت : خداوند دستور داده این را پنهان كنم . گودالى كند و طشت را در آن نهاد و خاك روى آن ریخت و رفت . اندكى گذشته بود برگشت پشت سرش را نگاه كرد دید طشت بیرون آمده و نمایان است . با خود گفت من به فرمان خداوند عمل كردم و طشت را پنهان نمودم .
سپس با یك پرنده برخورد نمود كه باز شكارى آن را دنبال مى كرد. پرنده آمد دور او چرخید. پیامبر خدا با خود گفت :
پروردگار فرمان داده كه این را بپذیرم . آستینش را گشود، پرنده وارد آستین حضرت شد. باز شكارى گفت :
اى پیامبر خدا! شكارم را از من گرفتى من چند روز است آنرا تعقیب مى كردم .
پیامبر با خود گفت :
پروردگارم دستور داده این را ناامید نكنم . مقدارى گوشت از رانش برید و به او داد و از آن محل نیز گذشت ناگاه قطعه گوشت گندیده را دید، با خود گفت :
مطابق دستور خداوند از آن باید گریخت .
پس از طى مراحل به خانه برگشت شب در خواب به او گفتند: ماءموریت خود را خوب انجام دادى . آیا حكمت آن ماءموریت را دانستى و چرا چنین ماءموریتى به شما داده شد؟
پاسخ داد: نه ! ندانستم .
گفتند: اما منظور از كوه غضب بود. انسان در هنگام غضب خویشتن را در برابر عظمت خشم گم مى كند. ولى اگر شخصیت خود را حفظ كند و آتش غضب را خاموش سازد عاقبت به صورت لقمه اى شیرین و لذیذ در خواهد آمد.
و منظور از طشت طلا عمل صالح و كار نیك است ، وقتى انسان آن را پنهان كند خداوند آن را آشكار مى سازد تا بنده اش را با آن زینت و آرایش دهد، گذشته از این كه اجر و پاداشى براى او در آخرت مقدر كرده است . و منظور از پرنده ، آدم پندگویى است كه شما را پند و اندرز مى دهد، باید او را پذیرفت و به سخنانش عمل كرد.
و منظور از باز شكارى شخص نیازمندى است كه نباید او را ناامید كرد.
و منظور از گوشت گندیده غیبت و بدگویى پشت سر مردم است ، باید از آن گریخت و نباید غیبت كسى را كرد.